کتاب خرمگس اثر اتل لیلیان وینیچ، نویسنده ایرلندی است که در سال ۱۸۹۷ در آمریکا و انگلیس منتشر شد. در این رمان ایتالیای دهه ۱۸۴۰ نشان داده می شود که کشور تحت نفوذ اتریش بوده و دوران پر فراز و نشیبی را سپری می کرده است.
خلاصه رمان خرمگس
شخصیت اصلی رمان خرمگس فردی به نام آرتور بورتون است که گذشته مبهمی دارد. او رابطه بسیار عمیقی با مونتانلی، پدر روحانی و مدیر آموزشکده طلاب برقرار می کند. آرتور که پدر و مادر خود را از دست داده و با برادران ناتنی خود رابطه خوبی ندارد، به پدر روحانی بسیار وابسته شده و با او رابطه ای فراتر از یک استاد و شاگرد دارد. مونتالی از اولین جلسه اعتراف آرتور، تدریس او را بر عهده گرفته و به گفته آرتور در تمام دروس به او کمک کرده و به او لطف بسیاری داشته است.
وقایع رمان در سال های دهه ۱۸۴۰ در حال وقوع هستند. در سال هایی که ایتالیا تحت سلطه اتریش بوده و مردم این کشور در حال مبارزه بوده و شرایط سختی را می گذراندند. آرتور عضو سازمانی به نام ایتالیای جوان می باشد. مردم در این سازمان گرد هم آمده اند تا اتریش را از کشور خود بیرون کنند. این سازمان خط قرمز آرتور است و از آن با هیچ کس حتی با پدر روحانی صحبت نمی کند.
آرتور در سازمان ایتالیای جوان عاشق دختری به نام جما می شود. اما جما به او توجهی ندارد و عاشق یکی دیگر از اعضا به نام بولا است. در ادامه داستان کشیش مونتانلی ترفیع گرفته و از کلیسا خارج می شود و یک کشیش جدید به کلیسا می آید. آرتور که یک فرد مذهبی است، هنگام اعتراف به صورت ناخواسته اطلاعاتی را در اختیار کشیش جدید که جاسوس اتریش است قرار می دهد و باعث لو رفتن و دستگیری تعدادی از اعضای سازمان از جمله بولا می شود. در پی این اتفاقات آرتور روانه زندان می شود و پس از آزادی متوجه می شود که اعضای سازمان ایتالیای جوان او را مقصر می دانند. آرتور سرخورده شده و کشور را ترک می کند.
او پس از سیزده سال با نام مستعار خرمگس به ایتالیا بازمی گردد و دوباره به عضویت حزب ایتالیای جوان در می آید. او نویسنده قهاری است و توانایی او در نگارش مطالب هجوآمیز توجه حزب را به خود جلب می کند. البته سختی روزگار و رنج تنهایی چهره او را تغییر داده و کسی قادر به تشخیص او نیست. در این بین ملاقات مجدد او با جما و پدر مونتلی از صحنه های بسیار جذاب داستان است.
درباره رمان خرمگس
رمان خرمگس روایتگر یک دوره سیاسی در ایتالیا می باشد، اما در عین حال رمانی فلسفی و عاشقانه است. اما در سراسر دنیا جنبه سیاسی آن بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. این رمان همچنین دارای جنبه های غیر مذهبی نیز می باشد زیرا حقایقی که مونتانلی از آرتور مخفی کرده است او را از آموزه های مسیحیت و کلیسا دور می کند.
خرمگس یک رمان قهرمان محور است که شخصیت اصلی آن یک فرد انقلابی بوده و بسیاری از افراد حتی دشمنان خود را نیز تحت تاثیر قرار می دهد. او از مردم می خواهد تا قیام کرده و از خواب عمیق خارج شوند و ایتالیا را آزاد کنند.
مساله ای که در رمان به آن توجه زیادی شده است، آزادی است. تمام شخصیت های داستان در یک گفتگوی بزرگ شرکت دارند و نظرات خود را آزادانه بیان می کنند و راوی داستان صدای غالب رمان نمی باشد. از دیگر جذابیت های این رمان نحوه شخصیت پردازی آن است. شخصیت ها ناگهانی تغییر نمی کنند. بلکه در طول زمان و بر اثر اتفاقات به تدریج تغییراتی در آن ها رخ می دهد.
اقتباس از رمان خرمگس
رمان خرمگس در ابتدا در بین ایتالیایی ها که اغلب کاتولیک هستند، چندان مورد توجه قرار نگرفت و بیشتر در کشورهای چپ گرا و کمونیستی همچون روسیه و گرجستان از آن استقبال شد. فیلم های سینمایی و نمایشنامه های زیادی از این کتاب اقتباس شد که از برجسته ترین آن ها فیلم سینمایی ریوارس ساخته کشور آذربایجان می باشد. آخرین اقتباس سینمایی از این اثر به سال ۲۰۰۳ و فیلم چینی نیومنگ بازمی گردد. جرج برنارد شاو نیز در سال ۱۸۹۸ نمایشنامه ای با عنوان خرمگس از این کتاب اقتباس کرد.
کتاب خرمگس تا به حال به بیش از بیست زبان مختلف از جمله عربی، فرانسوی، چینی، هلندی، آلمانی، فارسی و غیره ترجمه شده است که بهترین ترجمه فارسی این اثر مربوط به خسرو همایون پور می باشد.
