به مرد روحانی نگاه کردم. شبیه مجسمه ابن سینا در همدان، نشته بود. وننی باشد و قرآن را در جیبش گذاشت بود که از بنیاد ظلم و کم و زیادش حرف زد. نیمار هم پا شده بود. مرد روحانی نه خداحافظی کرد نه هبجی.
ها شدم. تفنگ شکاری ام را برداشتم. بروم تو آنان نیمار؟ با تفنگ شکاری؟ صدای خنده بازی را میشنیدم. صدای نجوای ایران خانم و نیمار می آمد. خشاب تفنگ را در آوردم و گلوله ها را از خشاب بیرون کشیدم. گلوله ها را نه چمدانم گذاشتم و لباسهای زیر را روی آنها چیدم. طپانچه در جیب کتم بود. میگذاشتم برای صبح رفتی از روشویی در می آمد. رودررو مثل یک مرد. ایران خانم خودش یکدست لباس شخصی برادرم را که به اندازه من در آورده شده بود سر چوب لباس زده بود و در گنجه نازی گذاشته بود. یک دست کت و شلوار دیگر که تنم بود لباس دامادی ام بود که ایران خانم خریده بود. فتا با لباس دامادی…..

دانلود کتاب از پرنده های مهاجر بپرس اثر سیمین دانشور
عنوان | از پرنده های مهاجر بپرس |
نویسنده | سیمین دانشور |
زبان | فارسی |
تعداد صفحه | 123 |
دانلود رایگان از پرنده های مهاجر بپرس
این کتاب کاملا رایگان برای دانلود قرار گرفته است
اگر فایل مشکل دانلود دارد گزارش ارسال کنید
اگر فایل را خلاف قوانین کپی رایت میدانید درخواست حذف ارسال کنید