کتاب انسان در جستجوی معنا شرح زندگی نامه ای از ویکتور امیل فرانکل است که در آن سعی دارد تا از نظریه ی خود یعنی معنادرمانی یا لوگوتراپی دفاع کند. باور او این بود که پیدا کردن معنا و هدف در زندگی می تواند کلید خوشبختی و یا رفاه انسان باشد.
او این نظریه را در شهر وین پایتخت اتریش، پیش از اتفاقات حزب نازی در آلمان نگاشت. از آن جایی که یهودی بود، به همراه همسر باردار، والدین و برادرش در سپتامبر ۱۹۴۲ توسط مقامات آلمان نازی دستگیر شد. آن ها از وین محبوبشان تبعید شده و به مدت سه سال در یک گتوی آلمانی به نام ترزینشتات در چکسلواکی منتقل شدند.
این اردوگاه که یکی از بزرگ ترین اردوگاه های کار اجباری بود، در محله ی فقیرنشین اقلیت های یهودی قرار داشت و بیش از ۳۵ هزار نفر در آن به قتل رسیدند. جایی که فرانکل نیز در آن درگذشت. فرانکل و سایر اعضای خانواده اش بعداً به اردوگاه آشویتس در لهستان منتقل شدند و در آنجا همه ی آن ها به جز خود او درگذشتند. او از نظریه ی معنادرمانی برای تسلی دادن به خود و دیگر زندانیان استفاده کرد. نظریه ای که در شرایط سخت کاری و فشارهای روانی و اجتماعی بسیار بتواند معنای دوباره ای را به مردم برگرداند و به آن ها کمک کند تا بتوانند دوباره احساس رفاه کنند.
این کتاب دریچه ای است به فهم معنای زندگی از گذر زندگی یک فیلسوف روان شناس. کسی که در دوران کودکی خود به دنبال معنایی برای زیست اش گشته، با روان شناس های سرشناس آشنایی داشته، تحصیلات دانشگاهی اش را طی کرده و از همه مهم تر به دلیل دین یا مذهبی که داشته در اردوگاه سخت ترین کارهای انسانی قرار گرفته است.
تجربیات این فیلسوف روان شناس توانسته فهم عمیقی از آن چیزی را ایجاد کند که انسان در شرایط سخت با آن دست و پنجه نرم می کند و شاید به همین دلیل است که خواندن کتاب انسان در جستجوی معنا می تواند از سایر کتاب هایی که درباره ی چنین موضوعاتی نوشته می شوند، مفیدتر واقع شود.
کتاب انسان در جست وجوی معنی (Man’s Search for Ultimate Meaning) در سال 1946 برای اولین بار منتشر شد. این کتاب یکی از بهترین نمونه های ادبی در ادبیات روانشناسانه است و روایت زندگی و نجات یافتن دکتر ویکتور فرانکل در اردوگاه کار اجباری رژیم نازی را شرح می دهد. فرانکل در این کتاب ابتدا خاطراتش از آشویتس را بازگو می کند و سپس تلاش ها و راهکارهایش برای زنده ماندن را توضیح می دهد.
ویکتور فرانکل در مدت زمانی که در نیروگاه آشویتس زندانی بود، پدر، مادر، همسر و برادرش را از دست داد بنابراین به گفته خودش «درد از دست دادن» را می فهمد. او در کتاب انسان در جست وجوی معنی سعی می کند تا با بیان دردهایش به خواننده بفهماند که چطور می توان زیر بار این حجم از رنج زنده ماند.
این کتاب سر آن ندارد که از اتفاقات و رویدادها گزارشی ارائه دهد، بلکه تجارب شخصی را منعکس می سازد که میلیونها انسان آن را لمس کرده و از آن رنج برده اند.
می توان گفت کتاب شرحی است از درون اردوگاه کار اجباری که به وسیله یکی از کسانی که جان سالم از آن بدر برده است بازگو می شود. داستان به رویدادهای هولناک (که کمتر در مد باور مردم بوده) می پردازد، بلکه به زجرهای کوچک اشاره می کند و آنها را می شکافد، به واژه ای دیگر تلاش ما در این داستان بر اینست که به این پرسش پاسخ دهیم زندگی روزانه اردوگاه گار اجباری، در ذهن یک انسان متوسط چگونه بازتابی دارد؟ بیشتر رویدادهایی که در اینجا نشان داده می شود، در اردوگاههای بزرگ و مشهور روی نداده….
عالی است