باد ملایمی می وزید، اوایل تابستان بود و همین اندک نسیم هم غنیمتی بود برای فرونشاندن حرم هوا که با تاریک شدن، لحظه به لحظه رو به خنکی می رفت. جمعیت آنچنان زیاد بود که قدم برداشتن در پیاده روی تنگ خیابان سخت بود. بوتیکها و فروشگاه های شیک و مدرن چراغهایشان را روشن کرده بودند و عابرین را به سوی خود می خواندند. همایون آرام آرام قدم بر می داشت چه اگر می خواست سریعتر هم گام بر دارد نمی توانست، هر چند او نمی خواست. در هر قدم نیز تنه ای بر فردی که از کنارش می گذشت می زد و دیگران هم، که شلوغی خیابان بود و گریزی نبود. نگاهش در اطراف بی هدف می چرخید و بی آنکه چیزی را جستجو کند رو به خانه می رفت، او نه بر خلاف اکثریت آدمها برای خرید که برای رسیدن به خانه از این مسیر می گذشت. البته او می توانست بیشتر این مسیر را سواره می کند اما چون قدم زدن را دوست داشت ترجیح می داد بیشتر این مسیر را پیاده برود. در میانه دهه چهارم زندگیش بود و آرامشی نسبی بر زندگیش حکمفرما شده بود. سالها….
دانلود کتاب داستان دیوار اثر هادی نعمتی
عنوان | داستان دیوار |
نویسنده | هادی نعمتی |
زبان | فارسی |
تعداد صفحه | 115 |
دانلود رایگان داستان دیوار
این کتاب کاملا رایگان برای دانلود قرار گرفته است
اگر فایل مشکل دانلود دارد گزارش ارسال کنید
اگر فایل را خلاف قوانین کپی رایت میدانید درخواست حذف ارسال کنید
کتاب های دیگر از هادی نعمتی
نقد و بررسی شما درباره داستان دیوار
اشتراک در
وارد شدن
قدیمیترین