دانلود کتاب سلیمان فاتح اثر هارولدلمب

وقتیکه دو طبیب خارجی باهم جلسه کردند و اعلام داشتند که حیات بدن سرطان خورده د بار رز سلطان سلیم » را برای همیشه ترک گفته بوزیر اور ندکان گفتند که از نظریه خود کمال اطمینان را دارند .آنگاه بوزیز کمک کردند تا آنکه منقل بر از ذغال سوزان را از کنار جدی که بر روی تشکی در زیر لحافی زردوزی شده قرار داشت عقب بکشند. آنگاه خودشان برای آنکه بخوابند ررروی قالی دراز کشیدند آنها خوب میدانستند که مدت نه روز تمام نمیتوانند خوابگاه چادر بزرگ را ترک گویند .
البته در اینمدت هیچکس نمیبایست از مرگ سلطان سلیم در خارج از چادر آگاه گردد زیرا که «وز بر» چنین تصمیم گرفته بود.
وز بر که « پیری باشا» نام داشت بیر مردی بود که خود نیز انتظار نداشت مدت مدیدی زنده بماند، سالها بود که سلطان سلیم در حال رنج نبرد میکرد. اراده غیر قابل شکست او بدن رنجدیدهاش را در مدت هشت سال زمامداری از این میدان جنگ بان میدان جنگ کشیده بود. پیری پاشا از همه کس بوی نزدیکتر بود. وی و زبری بود که تکالیف سخت امپراطوری را بردوش کشیده بود.
سلطان سلیم اورا حمال بارسنگین حکومت میخواند. پیرې باشا با دقت و توجه کیمیاگری که بخواهد آزمایشگاه و کوره های خود را برای مدتی ترک کو بد تمام گوشه و کنار جایگاه خواب اربابش را بررسی کرد و در حالیکه سعی میکرد فکر کند آنچه را که بنظر آزاد دیگری که ممکن….