کتاب فرهنگ نامهای شاهنامه اثر منصور رستگار فسایی، فرهنگی است مشتمل بر کلیه نامهای خاص مردم، جانوران، کوهها، رودها و … موجود در شاهنامه فردوسی. هدف مؤلف در تهیه این کتاب آن بوده است که شاهنامهخوانان و پژوهشگران با کمترین اتلاف وقت، شرحی کامل درباره نام مدنظر به دست آورند. نگارنده برای انتخاب مدخلهای اصلی، پایه کار را بر شاهنامه چاپ آکادمی علوم اتحاد شوروی نهاده و با آنکه گاهی گونه دیگری را صحیحتر میدانست، با این وجود نام آوردهشده در متن این کتاب را مدخل اصلی و گونههای دیگر را ارجاعی قرار داده است. در پایان هر شرح نیز شمارههای ابیاتی که نام مدنظر در آنها نقشی دارد، داده شده است.
در بخشی از ابتدای جلد 1 این کتاب می خوانیم:
اگرچه داستان آرش و تیراندازی او در شاهنامه نیامده است ولی در متون پیش از اسلام و بعد از اسلام از داستان آرش فراوان سخن رفته است. در پشت هشتم به داستان آرش چنین اشاره شده است که دما ستاره زیبا و فرهمند تیشتری Tightrya را می ستاییم که به سوی دریای Vourukasha (و نورو کش) به همان تندی روان است که نیر ارخش شیوانیر اخشوی دی – ایشو Kh shutha lahu، سخت کمان). آن کمان کش چیره دست آریایی که از همه قابلتر بود و از کوه خوت (Khshutha] تیری از کمان رها کرد که به کوه خو نو نت (Khvanwant] فرود آمد. پس اهورامزدا بر آن تیر نفخهای بدمید وایزد آب رایز دگماء ومیثر(مهر) دار نده دشتهای فراخ راهی برای گذر تیر گشودند، (پشت سیزدهم
۱۱۳ / ۲۶ ؛ مجمل التواریخ. ص. ۲۷ . ۹ ، به نقل از متون پهلوی، ص۱۰۴) بهار نام آرش را در پهلوی (ایرش شباک نیر) میداند.
طبری که آرش را بهلوان روزگار منوچهر (هنوشهر) میداند، می نویسد که و پس از آنکه شصت سال از کشته شدن توج سپری شد، افراسیاب بامنوچهر در طبرستان نبرد کرد و سرانجام بر آن نهادند که مرز میان آن و به وسیله پرتاب تیر یکی از یاران منوچهر تعیین گردد که این تیرانداز ارشیاطیر (در نسخه ارنیشاطیر، ارساطین) نام داشت که جون نامش را مخفی کردند آنرا ابرش (در نسخه آرش، ایرشی، تاریش، انوش) گفتندو اونیری انداخت که از طبرستان به نهر بلخ رسید و از آن پس نهر بلخ مرز میان ایران و……