هاجر شاید بیست و پنج سال داشت. چنگی به دل نمی زد. ولی شوهرش به او راضی بود . عنایت الله کاسبی دوره گرد بود . خود او می گفت دوازده سال است. دست فروشی می کند. وفقط در اواخر جنگ بود که توانست جعبه آینه کوچکی فراهم کند. از آن پس بساط خود را در آن می ریخت ، بند چرمی اش را به گردن می انداخت و به قول خودش دکان جمع و جوری داشت و از کرایه دادن راحت بود. این بزرگترین خوش بختی را برای او فراهم میساخت. هیچ وقت به کارو کاسبی خود این امید را نداشت که بتواند غیر از بیست و پنج تومان کرایه خانه شان ، کرایه ماهانه دیگری از آن راه بیندازد.
هفت سال بود عروسی کرده بودند . ولی هنوز خدا لطفی نکرده بود و اجاقشان کور مانده بود.هاجر خودش مطمئن بود .شوهر خود را نیز نمی توانست گناه کاربداند.هرگز به فکرش نمی رسید که ممکن است شوهرش تقصیرکار باشد.حاضر نبود حتی در دل خود نیز به او تهمتی و یا افترایی ببندد. و هروقت به این فکر می افتاد پیش خود می گفت : «چرا بیخودی گناهشو بشورم؟ من که خدای اون نیستم که خودش می دونه و خدای خودش..
دانلود کتاب لاک صورتی اثر جلال آل احمد
عنوان | لاک صورتی |
نویسنده | جلال آل احمد |
زبان | فارسی |
تعداد صفحه | 8 |
دانلود رایگان لاک صورتی
این کتاب کاملا رایگان برای دانلود قرار گرفته است
اگر فایل مشکل دانلود دارد گزارش ارسال کنید
اگر فایل را خلاف قوانین کپی رایت میدانید درخواست حذف ارسال کنید
کتاب های دیگر از جلال آل احمد
نقد و بررسی شما درباره لاک صورتی
اشتراک در
وارد شدن
قدیمیترین