دانلود کتاب میرزا کوچک خان اثر حسن تهرانی افشاری

در جاده سراشیبی خانم حوریه که از طرف اتصال بیکرشته تپهها و از سمت دیگر بدرخت های جنگلی منتهی میشود در یک نیمه شب تاریک دو سوار مجاهد می بینیم که هریک برای حفظ سرما بک بالا پوش طالشی بدوش انداخته و آرام و بی صدا اسب میر انند. اگر چه تاریکی هوا مانع از این بود که کسی بتواند صورت آنها را مشاهده کند ولی نظرهای کنجکاو بخوبی میتوانست حرکات مسافرین را در نظر بگیرد.
سوار اولی از شدت افکار و اندیشه های طاقت فرسا مشتهای محکم خود را بشقیقه کوفته و گاهی از اوقات دیده میشدکه اندک تأملی برای رفع خستگی نموده و پس از اینکه مقداری راه را بحال اسب می پیمود مجددا بحال طبیعی باز می آمد اما سوار دومی که در پیاپی او اسب میراند معلوم بود که به اندازی کسل وخسته است و اغلب اوقات دست بصورت مکشد و در…..