امیر با عصبانیت کنترل را از دستم کشید: «نفهم! داشتم نگاه میکردم… تو برو غذاتو درست کن.»
در حالی که دستم را می مالیدم گفتم: «آخه تو چته؟ مگه همون وقتی که باهاش دوست شدی این شایعه ها رو نشنیده بودی؟ تو رو حضرت عباس اینقدر راحت به آدما تهمت نزن. خدایی گناه داره. سرمون میادا. خب اون حق داره … میگه مرد و زن مساوی ان. میگه نمیتونه نصف مملکتو نگاه نکنه و باهاشون حرف نزنه چون دخترن…»
امیر برگشت به طرفم و در حالی که دانه های عرق روی پیشانی اش نشسته بود گفت: «می بینم که خوب شرو ورای این پسره رو یاد گرفتی پس خوبه دیگه منم میرم فردا با این دخترای همکارمون مسافرت. تو که ناراحت نمیشی؟ از سگ کمترم اگه نرم. تو فقط جرأت داری زر اضافی بزن ،»
از جا بلند شدم و به طرفش رفتم. نشستم کنارش و دستش را گرفتم. دستش را محکم از دستم بیرون کشید. بازویش را گرفتم: «چرا عصبانی میشی عزیزم؟! اصن حق باتوا من فقط نمی خوام توی عصبانیت تصمیم بگیری امیرجان.»
تلویزیون را روشن کرد. کانال ها را عوض کرد تا به اخبار رسید. تحریم ها به زودی آغاز می شد. به آشپزخانه رفتم. پیازها را خرد کردم. اشکهایم چکید روی پیازها و بعد چند لحظه، داخل ظرف گم شد. روغن را توی ماهیتابه ریختم تا حسابی داغ شود. تلویزیون داشت اعترافات چند دانشجو را پخش می کرد. پیازها را خالی کردم توی روغن، روغن داغ پرید توی صورتم و یک دفعه بی اختیار جیغ کشیدم. امیر از داخل هال داد زد…

دانلود کتاب گفتگو در تهران اثر سید مهدی موسوی
عنوان | گفتگو در تهران |
نویسنده | سید مهدی موسوی |
زبان | فارسی |
تعداد صفحه | 196 |
دانلود رایگان گفتگو در تهران
این کتاب کاملا رایگان برای دانلود قرار گرفته است
اگر فایل مشکل دانلود دارد گزارش ارسال کنید
اگر فایل را خلاف قوانین کپی رایت میدانید درخواست حذف ارسال کنید