آیت الله محمد صادق صادقی گیوی معروف به صادق خلخالی نخستین حاکم شرع و رییس اولین دادگاه انقلاب ۵۷ است و با این که شمار کسانی که به فرمان او اعدام شدند از اعدام شده ها با احکام افرادی چون آیت الله محمدی گیلانی بسیار کمتر است اما چون محکومین دادگاه های خلخالی بسیار مشهور بودند و از همه بیشتر امیر عباس هویدا با سابقه ۱۳ سال نخست وزیری در رژیم پهلوی و ژنرال ها و مقامات درجه اول گذشته، نام او بیشتر بر سر زبان ها افتاد، خاصه بعد از آن که سلطنت طلبان از رسانه های فرامرزی گسترده برخوردار شدند. او در دوره های اول، دوم و سوم مجلس شورای اسلامی به عنوان نماینده قم و در دوره نخست مجلس خبرگان رهبری به عنوان نماینده از استان تهران حضور داشت. او پس از مرگ خمینی از صحنه سیاسی کنار گذاشته و در انتخابات ها نیز رد صلاحیت شد.
محاکمه و اعدام وابستگان و صاحب منصبان شاهنشاهی پهلوی و مخالفان در سال های ۱۳۵۷ و ۱۳۵۸ باعث شد خلخالی به چهره ای جنجالی تبدیل شود. وی از اردیبهشت تا دی ۱۳۵۹ با حکم رئیس جمهور بنی صدر سرپرست کمیته مبارزه با مواد مخدر بود.
در واقع برخورد قضایی خلخالی با سه گروه بود: نخست فرماندهان و امرای ارتش شاه و کارگزاران ارشد رژیم پهلوی. دوم آنچه در کردستان و مشخصا پاوه انجام داد و سومین مأموریت او مبارزه با قاچاق مواد مخدر بود. اما از سال ۶۰ و با استقرار آیت الله بهشتی و موسوی اردبیلی دیگر هیچ سمتی در دستگاه قضایی نداشت و وارد سیاست شد. در سال ۵۸ حتی سودای ریاست جمهوری هم داشت و اگر امام روحانیون را از کاندیداتوری منع نکرده بود نامزد می شد.
صادق خلخالی در خاطراتش در مورد نحوه انتخابش به عنوان حاکم شرع می نویسد:
«خدا شاهد است که ما برای تصدی این مقام کوچک ترین تلاشی نکردیم و حتی تا زمانی که به من ابلاغ شد از آن اطلاعی نداشتم. آقا سید روح الله خمینی با شناختی که از روحیه انقلابی من داشتند عصر روز ۲۴ بهمن ۵۷ مرا به دفترشان احضار کردند و فرمودند: این حکم را به نام شما نوشته ام. حقیر پس از دیدن حکم به حضورشان عرض کردم: آقا این حکم سنگین است. فرمودند: برای شما سنگین نیست. گفتم مخالفان و وابستگان به طاغوتیان علیه من تبلیغ می کنند. آقا فرمود: من پشتیبان شما هستم و بالاخره این حکم را به کسی بدهم که به او اطمینان داشته باشم.»
خلخالی در پاسخ مخالفان به اعدام ها، آن ها را به امام خمینی ارجاع می داد:
هرکس در مقابل شما ایستاد همین طور یقه اش را می گیری و کنارش می اندازی. من با اتکاء به همین حمایت های جدی کار خودم را ادامه می دادم و به آنها می گفتم امام فهمیده حکم را به چه کسی بدهد و من یک قدم از انجام وظیفه ام عقب نشینی نمی کنم.