کتاب خیانت در گزارش تاریخ اثر مصطفی حسینی طباطبایی نقدی است بر کتاب بیست و سه سال علی دشتی، نویسنده، روزنامهنگار و سیاستمدار دورههای پهلوی اول و دوم که برای نخستین بار بدون ذکر نام نویسنده به سال ۱۹۷۴ در بیروت منتشر شد. دشتی با تکیه بر آرا گلدزیهر به زعم خود از تاریخ اسلام یک بازخوانی انجام داده و در این راه برای آنکه به تفسیر غیرالوهی خود خدشهای وارد نشود، آشکارا تحریفاتی را در تاریخ انجام داده است.
خشونت، عدم صداقت، پیمان شکنی و… از جمله این نسبتهای دروغ است که حسینی طباطبایی در نقد خود به طور دقیق مورد تحلیل و واکاوی قرار گرفته و رد میشود. نکته مهم در این کتاب، پاسخهای منطقی و مستدل و به دور از تکفیر و توهین به مخالفان است. حسینی طباطبایی صفحه به صفحه کتاب علی دشتی را مورد نقد قرار داده و اکثر گزارههای تاریخی آن را رد میکند. به دلیل آنکه علی دشتی بهجز برخی منابع اسلامی از جمله سیره ابن هشام، به بسیاری از منابع شرقشناسان نیز مراجعه کرده بود، نقدهای حسینی طباطبایی متوجه آرا شرقشناسان هم شده است.
در بخشی از این کتاب می خوانیم:
خدای منان را سپاس بی پایان می گویم و بر امین وحی و مبلغ پیامهایش «محمد» درود میفرستم.
کتاب 23 سال علی دشتی ماجرایی دارد که مناسب است در مقدمه این کتاب خوانندگان را از آن آگاه سازم.
چند سال پیش، زمانی که هنوز از انقلاب اخیر ایران و جمهوری اسلامی خبر نبود یکی از آشنایان با اوراقی چند، به دیدنم آمد و حکایت کرد به محفلی راه یافته که در آنجا هر هفته عده ای از نمایندگان مجلس سنا از مرد و زن حضور پیدا می کنند و یکی از ایشان که در جوانی کسوت روحانیت داشته و من در اینجا نام او را نمی برم) دروسی را درباره سیرت پیامبر اسلام تحت عنوان «بیست و سه سال» القاء می کند و می کوشد تا رسالت پیامبر را آنچنانکه مسلمانان باور دارند، نفی و انکار نماید و آن درسها هر هفته در اوراقی منعکس می شود و میان حاضران محفل، تقسیم می گردد، آنگاه چند ورقی را که با خود داشت به من نشان داد و خواست تا در ذیل هر صفحه به آنچه نوشته شده بود پاسخ دهم شایدبه چاپ رسیده و انتشار یابد. من دعوت وی را پذیرفتم و بر آن اوراق، تعلیقاتی نگاشتم اما دروس مزبور تمام نبود و چنان می نمود که ادامه…..