کتاب پدر مادر ما متهمیم! از دکتر علی شریعتی، نو اندیش دینی است. این کتاب، سخنرانی دکتر علی شریعتی است که در تاریخ ۸/۸/۱۳۵۰ در حسینیه ارشاد ایراد شده و سپس توسط خود ایشان به نگارش درآمده است.
در بخشی از کتاب پدر، مادر، ما متهمیم می خوانیم:
من آمده ام به نمایندگی-این طبقه تحصیل کرده بی دین- نه تنها بی دین و بیگانه با دین شما، بلکه بیزار از دین و عقده دار نسبت به مذهب، و فراری، که به هر مکتبی، به هر شعاری و به هر فلسفه دیگری متوسل می شود و پناه می برد، از ترس مذهب شما- به نمایندگی از اینها، به شما که مسئول مذهب و ایمان خودتان و زمان خودتان، خانواده خودتان و جامعه خودتان هستید، بگویم: برای چه طبقه من و گروه من از شما بیزار شده، از شما بیگانه شده و شما با او بیگانه هستید و نمیتوانید با هم یک کلمه سخن بگویید؟ به مادرها بگویم که برای چه دختر شما نمیتواند با شما حرف بزند و شما هم نمی توانید با دخترتان حرف بزنید،…
و به پدرها بگویم که فرزند شما نه به عنوان یک فساد اخلاقی، بلکه با دلایل و علل فکری و اعتقادی، از شما فرار کرده و با شما بیگانه شده است. و همچنین بر سر شما بعنوان معتقدان امروز به اسلام و تشیع، و بعنوان کسانیکه در عصر لامذهبی و بی ایمانی در جهان، ایمانتان را نگه داشتهاید و مدعی حفظ اعتقاد و عمل به دینتان هستید، بنابر این مسئولیت شیعه بودن و مسلمان بودن و دین دار بودن دارید و به تصریح قرآن هم در راه نجات خود و هم خاندان و فرزندانتان باید بکوشید، فریاد زنم که: “قوا انفسکم و اهلیکم نارا”! خودتان را و اهلتان را از آتش نگاه دارید!) من آمده ام اتهامات گروهی را که پسر شما و دختر شما است (بعنوان نماینده آنها) بخود شما بگویم، و این نمایندگی را از من بپذیرید، برای اینکه من نه با آنها همفکر هستم که به نفع آنها و طبق عقاید آنها صحبت کنم، و نه هم در گروه شما و در این طبقه شما وابستگی دارم تا به مصلحت شما و اوضاع و احوال اینجا صحبت بکنم…
ای پدر من، ای مادر من!
دین تو، مذهب تو و همه اعمالی که بنام دین و مذهب انجام می دهی و همه عقایدی که بنام دین و مذهب داری، همه اش بیهوده و زیان آور است!
… دین تو عبارت است از یک نیرویی که ترا از دنیا و از پیش از مرگ غافل می کند و همه دلهره و وسواس و ترس و کوشش و مسئولیت و تلاش ترا متوجه مرگ و بعداز مرگ می کند، و من بعنوان جوان امروز، روشنفکر امروز، تحصیل کرده امروز، به “پیش از مرگ” کار دارم، و دین تو هیچ سخنی درباره پیش از مرگ بمن نگفته، به تو هم نگفته، تو هم نمی دانی، تو می گویی: این عقاید و اعمال دینی من به این درد می خورد که جواب نکیر و منکر را بدهم، وقتی سرم را در گور، بر خشت و خاک لحد گذاشتم، در آنجا فوائدش روشن می شود،…