کتاب قدرت بی قدرتان اثر واسلاو هاول است. واسلاو هاول، رئیس جمهور فقید جمهوری چک، نویسنده و نمایشنامه نویسی بود که یکی از دشمنان مهم کمونیست به شمار می رفت و مقاطع زمانی مختلفی را هم به دلیل این دشمنی در زندان کمونیست ها سر کرد. مخالفان حکومت پلیسی و خفقان کمونیستی در اروپای شرقی جزوه ها یا رساله های غیرقانونی را با نام سامیزدات منتشر می کردند که در قالب شب نامه به دست مخاطبان می رسید.
هاول در انتخابات ژوئیه سال ۱۹۹۲، علیه تجزیه کشور و جدایی اسلواکی مبارزه کرد اما نتوانست اکثریت آراء را به دست آورد چون اسلواک ها به او رأی نداند و کاندید دیگری نبود و حزب دموکراتیک مدنی (Civic Democratic Party) از نامزد دیگری حمایت نکرد.
در ۱۷ ژوئیه ۱۹۹۲ شورای ملی اسلواکی یک جانبه اعلام استقلال کرد. هاول سه روز بعد استعفا داد چون نمی خواست در مقام رئیس جمهور شاهد تجزیه چکسلواکی باشد. پس از تأسیس جمهوری چک، هاول نامزد مقام ریاست جمهوری شد و در ۲۶ ژانویه ۱۹۹۳ اولین رئیس جمهور جمهوری چک شد. او یک بار دیگر در سال ۱۹۹۸ به این مقام انتخاب شد. او که در سال ۱۹۹۶ مبتلا به سرطان ریه شده بود، پس از اتمام دوران ریاست جمهوری اش به کار مورد علاقه اش، نویسندگی، روی آورد.
رئیس جمهور فقید جمهوری چک در قدرت نیز بر تعهدات سیاسی و اخلاقی خود پایبند ماند و نگذاشت که سنت و عرف سیاسی او را از راه خود منحرف کند. بلکه هم او بود که پایه های فکری و فلسفی یک دگردیسی ژرف در حوزه سیاست را استحکام بخشید.
در طی سالهای حکومت او، فعالان حقوق بشر در تمام جهان از حمایت بی وقفه او بهره مند شدند. اگر درگذشت اش برای جامعه فعالان حقوق بشر جبران ناپذیر است، اندیشه سیاسی او بی تردید صفحات اول کتاب دموکراسی نوین، همراه با احیای اخلاق در سیاست را رقم زده است و نسل های آینده دموکراسی خواه در مکتب او تعلیم خواهند دید.
هاول زمانی قلم به دست می گیرد که مردم چکسلواکی تحت فشار نظامی خفقان آور امید خود را به هرگونه امکان اصلاح و بهبود اوضاع از دست داده اند. یأس حاکم بر کشور، به انحطاط اخلاقی گسترده ای منجر شده که برای کشور و آینده مردم بسیار نگران کننده است.
در بخشی از کتاب قدرت بی قدرتان می خوانیم:
نظام پساتوتالیتر با خواسته هایش فرد را گام به گام و در پوشش ایدئولوژی دنبال میکند به همین دلیل زندگی در این نظام آکنده از فریبکاری و دروغ است. قدرت بوروکراسی، قدرت خلق نام میگیرد، به نام طبقه کارگر، کارگران به بندگی میافتند؛ تحقیر کامل فرد، آزادی واقعی قلمداد میشود، محروم کردن از اطلاعات را، دسترسی به اطلاعات مینامند، دستکاری و جهت دادن به افکار عمومی را، نظارت مردم بر قدرت مىخوانند، خودسری قدرت را احترام به نظام قضایی، سرکوب فرهنگ را تعالی آن، گسترش حوزه نفوذ امپریالیستی را حمایت از ستمدیدگان، نبود آزادی بیان را عالیترین شکل آزادی، مسخرهبازی انتخاباتی را بالاترین نوع دموکراسی، ممنوعیت استقلال اندیشه را علمیترین جهانبینی، و اشغال کشور دیگر را کمک برادرانه مینامند. حاکمیت گرفتار دروغبافیهای خویش میشود و به همین دلیل، باید تاریخ گذشته را به طور مداوم جعل کند، او حال را جعل میکند، آینده را جعل میکند. دادههای آماری را جعل میکند. وانمود میکند که دستگاه پلیسی بسیار نیرومندی ندارد، به رعایت حقوق بشر تظاهر میکند. مدعی است که کسی را سرکوب نمیکند. وانمود میکند که از هیچکس هراسی ندارد. تظاهر به عدم تظاهر میکند.
کتاب «قدرت بی قدرتان» واتسلاف هاول از سری کتاب های مجموعه «تجربه و هنر زندگی» است. کتاب های این مجموعه درباره فلسفه هستند اما به جای فلسفه از لفظ «هنر زندگی» در آن ها استفاده شده است.
«قدرت بی قدرتان» یکی از سامیزدات ها بود و هاول آن را به یکی از فلاسفه معاصرش تقدیم کرد که حین بازجویی کمونیست ها جان داد. یکی از جملات مهم و تأثیرگذار هاول در این کتاب، چنین بود: «اگر ستون اصلی نظام، زندگی کردن با دروغ باشد، پس عجیب نیست که تهدید اساسی برای نظام، زندگی کردن با حقیقت باشد.»
«قدرت بی قدرتان» ۲۲ بخش دارد و نگارشش اکتبر ۱۹۷۸ به پایان رسیده است. این کتاب با ترجه پل ویلسون چندمرتبه به زبان انگلیسی منتشر شده و در کشورهای مختلف عرضه شده است.
نمیدانم با چه زبانی از شما که چنین به پای آگاهی مردم ایستاده اید تشکر و قدردانی نمایم ،فقط برایتان توفیق در این مسیر خرد و آگاهی را آرزومند هستم .دوستتان دارم .یک نویسنده