بهمن نام اساطیری چند پادشاه هخامنشی (کیانان نوذری) است که اساسا متعلق به خشایارشا (شهریار نیکو کردار) است چه کتب پهلوی وی را وهومن سپنداتان یعنی بهمن اسفندیار نامیده اند . نام (اساسا لقب) اسفندیار متعلق به گائوماته بردیه (سپیتاک زرتشت) پسر سپیتمه و داماد و پسر خوانده کورش سوم بوده است. اما از آنجایی که داریوش بعد از ترور وی با زن او آتوسا (هووی اوستا یعنی نیکزاد= همای، چهرزاد) دختر معروف کورش ازدواج نمود و خشایارشا از وی زاده شد، موضوع مشتبه شده و لقب سپندانه (اسفندیار، مبلغ آیین زرتشت) به داریوش منتقل شده است. مگر اینکه تصور کنیم که خشایارشا واقعا از پشت گائوماته بردیه بوده است . لااقل محض گمان خلق چنین بوده است . مطلب دیگری که باعث اغتشاش سپندانه / گائوماته بردیه با داریوش میشده است همانا نام مشترک حامیان بزرگ این هر دو مخاصم یعنی مگابرن ویشتاسپ (ارجاسب) برادر سپیتاک زرتشت زریادر/ گائو ماته بردیه و ویشتاسپ هخامنشی پدر داریوش بوده است که اولی حاکم گرگان و دومی حاکم پارت بوده است که بعد از ترور شدن گائوماته بردیه به دست داریوش و سران پارسی همدستش با هم نبرد کرده اند. اما آن بهمن نامی که پدر همای چهرزاد به شمار رفته بی شک همان اردشیر دوم است که ملقب به بهمن (نیکوکار و با حافظه) بوده که دخترش آتوسا (= همسایه، دارای توشه خوب) را به عنوان ملکه دربار برگزیده بود. اما پسری که از وی بعد از به سلطنت رسید اسمش أخس (وهوکا یعنی یعنی نیکوکار) بوده است که مترادف نام پارسی داریه وهو است که على القاعده میتوانست به داراو و داراب تبدیل گردد. این فرمانروای هخامنشی در تاریخ تحت القیش به سومین اردشیر شهریار نیکو کردار معروف گردیده است . داستان جان بدر بردن دوران کودکیش از تصفیه های خونین خانوادگی عهد خود او حکایت دارد. در مورد این داراب/ داریه وهو اردشیر سوم فاتح دوباره مصر چنین داوری شده است : ” اگر شقاوتهایی که مورخان به او نسبت داده اند، مرتکب نمی شد، شایسته آن بود که شاه بزرگش بخوانند، زیرا او دارای نیروی اراده و لیاقت بود، بدین جهت است که نولدکه ایرانشناس معروف آلمانی میگوید: بعد از داریوش اول از دودمان هخامنشی او یگانه پادشاهی بود که از لشکرکشیهای خود با بهره مندی بیرون آمد، مرگ او برای ایران ضایعه بزرگی بود.”
در روایات ملی کهن ایرانی دارای سوم (دارای دارایان، داریوش سوم) و حتی اسکندر مقدونی پسران داراب (اردشیر سوم، أخس) به شمار رفته اند. اما داریوش سوم پسر ارسان / ارشک و نبیره داریوش دوم بوده است و اسکندر تباری هخامنشی ندارد. موضوع ارتباط وی با هخامنشیان از آنجا حادث شده است که بیستانس (لفظا یعنی دارای تن دوبرابر) پسر اردشیر سوم /داراب بر اثر ترس از دسایس خواجه دربار پدرش به نام باگواس (لفظ) یعنی خداخواه ) از ایران گریخته و به اسکندر پناه برده بود. اساس داستان هزار و یک شب یعنی موضوع شهرزاد قصه گوی مربوط به توطئه…..
دانلود کتاب تاریخ اساطیری تطبیقی ایران باستان جلد ششم اثر جواد مفرد کهلان
عنوان | تاریخ اساطیری تطبیقی ایران باستان جلد ششم |
نویسنده | جواد مفرد کهلان |
زبان | فارسی |
تعداد صفحه | 179 |
دانلود رایگان تاریخ اساطیری تطبیقی ایران باستان جلد ششم
این کتاب کاملا رایگان برای دانلود قرار گرفته است
اگر فایل مشکل دانلود دارد گزارش ارسال کنید
اگر فایل را خلاف قوانین کپی رایت میدانید درخواست حذف ارسال کنید
کتاب های دیگر از جواد مفرد کهلان
نقد و بررسی شما درباره تاریخ اساطیری تطبیقی ایران باستان جلد ششم
اشتراک در
وارد شدن
قدیمیترین