کتاب سرزمین جاوید مجموعه اقتباسی از آثار رومن گیرشمن، ماژیان موله و ارنست هرتزفلد است که توسط ذبیح الله منصوری ترجمه شده است. این کتاب درباره ی تاریخ گذشته ی ایران است. زمانی بسیار دور که شاید کمتر به آن پرداخته شده باشد.
مجموعه 4 جلدی سرزمین جاوید توسط انتشارات نگارستان کتاب منتشر شده است.
در این مجموعه از تهاجمها و تاریخی سخن گفته شده که مرتبط به زمان پیشدادیان و کیانیان، مادها، پارتها، هخامنشیان و ساسانیان است. پس از آن نشان میدهد که تازیان و اقوام ترک مخصوصاً مغولها بعد از هخامنشیان به ایران آمدند و همیشه این فرهنگ و تمدن ایرانی بوده که رفتار و منش ملل و اقوام مهاجم را شبیه خود کرده است.
اطلاعات ما درباره ی گذشته ی ایران، حکومت ها و تمدن های شکل گرفته در آن چقدر است؟ شاید بسیاری از ما به محض شنیدن سؤالاتی پیرامون تاریخ ایران، به بناهای عظیم تخت جمشید فکر کنیم و مقبره ی کوروش کبییر در پاسارگاد از ذهن مان بگذرد. احتمالاً یک سری جملات تکراری و آماده، قسمت اعظمی از دانش تاریخی ما نسبت به کشورمان را تشکیل می دهد. این که یکی از ابرقدرت های زمان بودیم. پادشاهی به نام کوروش داشتیم که منشوری جهانی و ماندگار به دنیا هدیه داد. شاید از داریوش و خشایارشا چیزهایی بدانیم، و سرآخر با حمله ی اسکندر پرونده ی اطلاعات تاریخی مان بسته خواهد شد. اما این همه ی ماجرا نیست. برای شناخت گذشته ی کشورمان لازم است کمی عمیق تر و دقیق تر به آن بپردازیم.
سرزمین جاوید کتابی است که می تواند به خوبی هرآن چه را از گذشته ی ایران می خواهیم در اختیارمان قرار دهد. فقط کافی است به فهرست جلد اول کتاب نگاهی بیندازید تا جذب آن شوید و خود را وارد دنیای گذشته ی ایران کنید.
با ورق زدن کتاب و خواندن صفحات اول متوجه خواهید شد که با یک کتاب صرفاً تاریخی و مستند سر و کار ندارید. شما در ابتدا وارد افسانه ای جذاب از ایران باستان خواهید شد و سفری به عمق زمان در مکانی به نام ایران خواهید داشت. از افسانه ها که گذر کنید با واقعیات روبه رو می شوید.
شاید برایتان جالب باشد بدانید اولین پادشاه ایران که بود؟ یا چه زمانی ایرانیان تصمیم به مهاجرت گرفتند؟ شاید بد نباشد با کوروش کبیر بیشتر آشنا شویم و بدانیم او چرا و چطور به نامی ماندگار بدل شد؟ چه کرد که نامش این چنین در تاریخ ثبت شد؟ از اولین جنگ کوروش چه می دانید؟ آیا چیزی راجع به جنگ بزرگ کوروش و قارون شنیده اید؟ همه ی ما بارها درباره ی منشور کوروش خوانده و شنیده ایم. اما چند نفرمان می دانیم که این منشور چه زمانی و بعد از تسخیر کجا متولد شد؟
با کتاب سرزمین جاوید همراه شوید تا از راز بزرگ کمبوجیه و لشکرکشی به مصر آگاه شوید. با خواندن جلد اول این اثر می توانید در زمان سفر کنید و بیش از پیش با کشور و سرزمین خود آشنا شوید.
کتاب سرزمین جاوید منبعی از اطلاعات جذاب و خواندنی از تاریخ ایران است که از اکتشافات سال های گذشته و آثاری که به زبان های مختلف درباره ی ایران نوشته شده اند به دست آمده است. این اثر در چهار جلد به نگارش درآمده است. در این مجموعه می توانید درباره ی حکومت مادها، پارت ها، هخامنشیان و ساسانیان جزئیات فراوانی بخوانید و با این اقوام بیش از پیش آشنا شوید. خواهید دانست وقتی تازیان، اقوام ترک و همچنین مغول ها بعد از هخامنشیان به ایران آمدند چه اتفاقاتی افتاد. شاید جالب باشد بدانید، تاریخ نشان داده همیشه این فرهنگ و تمدن ایران بوده که هر قوم تازه واردی را شبیه خود کرده و اصالت ایرانی را به رخ آنها کشانده است.
داستان جلد اول این مجموعه از قبل از حکومت مادها بر زمین آغاز می شود: یعنی زمانی که ایرانبانان زن بر منطقه ایرانویج فرمانروایی می کردند. در این جلد، تاریخ این کشور را از قبل حکومت مادها بررسی می کنیم تا به دوران حکومت آنان می رسیم و در ادامه به سراغ حکومت هخامنشیان می رویم.
این کتاب را به همه ی افرادی که علاقه مند به خواندن آثار تاریخی کشورشان هستند پیشنهاد می کنیم. آنها که می خواهند از ایران گذشته بیشتر بدانند و با گذشتگان خود، نحوه ی زندگی و اتفاقاتی که از سر گذراندند آشنا شوند.
هر ملتی نیاز دارد از گذشته ی خود بداند. اینکه چه بوده و چه شده؟ چگونه کشورش از کوران حوادث گذر کرده و چه بر سر پیشینیان آمده است؟ ایرانیان که بودند و چگونه حوادث تاریخی بزرگ را پشت سر گذاشتند؟ اجداد ما چگونه زندگی می کردند؟ فراز و فرودهای کشوری که اکنون در آن زندگی می کنیم چطور بوده؟ با خواندن تاریخ می توانیم درباره ی خودمان، هویت و وطن مان بیشتر و بهتر بدانیم. خواندن کتاب سرزمین جاوید می تواند ما را به پاسخ برخی از این سوال ها برساند.
در کتاب سرزمین جاوید مستنداتی ارزشمند وجود دارد که توسط جمعی از نویسندگان گردآوری شده است. هرکدام از این نویسندگان، باستان شناسانی ماهر و خبره بودند که سال های زیادی از عمر خود را در پی کشف حقیقت های تاریخی گذراندند.
ماریان موله پژوهشگری اسلوونیایی-لهستانی بود که در زمینه ی تاریخ ایران پژوهش می کرد. او در زمنیه ی ادبیات، اسطوره شناسی ایران باستان و همین طور تاریخ ادیان پژوهش های زیادی انجام داده بود.
رومن گیرشمن باستان شناسی فرانسوی-اوکراینی تبار بود که در زمینه ی تاریخ ایران اطلاعات ارزشمندی به دست آورد. او در سال ۱۹۴۹ سفری به کوه های ناحیه ی بختیاری داشت و به کشفی بسیار جذاب رسید. او موفق شد غاری را که محل زندگی انسان های نوسنگی بود کشف کند.
ارنست هرتسفلد یکی از باستان شناسانی بود که نقش بزرگی در کشف و ثبت تاریخ ایران داشت. وی در سال های ۱۹۲۳ تا ۱۹۲۵ بخش هایی از پاسارگارد و تخت جمشید را برای اولین بار، تحت نظر رضاشاه مورد جستجو قرار داد.
مترجم کتاب سرزمین جاوید ذبیح الله منصوری با نام کامل ذبیح الله حکیم الهی دشتی است. وی در سال ۱۲۷۸ متولد شد. افرادی که به خواندن کتاب های تاریخ ادبیات علاقه دارند حتماً نام این مترجم پرکار را بارها بر جلد کتاب ها دیده اند. منصوری را پرکارترین مترجم تاریخ ادبیات ایران می شناسند. البته فعالیت های او فقط به ترجمه ختم نشد، او در زمینه ی نویسندگی و روزنامه نگاری هم دستی بر آتش داشت. منصوری در سال ۱۳۰۱ فعالیت ادبی خود را به عنوان مترجم در روزنامه ی تازه تأسیس کوشش آغاز کرد و این آغاز راهی بود که در انتها به کارنامه ای درخشان از آثار به جامانده از او رسید. منصوری در طول زندگی پربار خود چیزی حدود ۱۲۰۰ عنوان کتاب و مقاله ترجمه کرد. این مترجم نام آشنا در سال ۱۳۶۵ از دنیا رفت.
همان طور که مترجم کتاب سرزمین جاوید، در صفحات ابتدایی نوشته است، اولین بار که تاریخی برای ایران نوشته شد به قلم مرحوم پیرنیا بود. درست است که این بزرگ مرد را باید معلم اول تاریخ ایران دانست، اما مشکل بزرگ آن کتاب، دسترسی به متون صرفاً فرانسوی بوده و از دیگر زبان ها مثل یونانی، لاتین، پهلوی، سانسکریت و… خبری نبود. این مسأله باعث ناقص بودن اطلاعات جمع آوری شده گردید. اتفاقی که در کتاب سرزمین جاوید وجود ندارد و می توان گفت این کتاب از جهاتی منبع کامل تری از وقایع تاریخی ایران است.
البته باید توجه داشت که این کتاب تلفیقی از فرض ها و واقعیات است. فرض هایی که در قالب افسانه ای هرچند شیرین و خواندنی آمده اند اما به قول مترجم «فرض یک محقق هیچ گاه جای واقعیت تاریخی را نمی گیرد.»
بخشی از متن کتاب سرزمین جاوید
یک روز بعد از فصل باران، رود پس از برخاستن از خواب مشاهده کرد که آفتاب به خوبی نمی درخشد. اول تصور کرد ابر آسمان را پوشانیده، اما فصل باران تمام شده و هوا گرم بود. ایران بان دریافت آنچه آفتاب را کم رنگ کرده ابر نیست، بلکه چیز دیگر است.
مردم سیلک که بعد از هر واقعهٔ غیرمنتظره به ایران بان مراجعت می کردند، نزد رود رفتند و از او پرسیدند برای چه آفتاب مثل روزهای دیگر نمی درخشد.
رود گفت: «تصور می کنم آنچه سبب تیرگی آفتاب شده، دود است.»
ولی مردم مبدأ دود را نمی دیدند و فکر می کردند آن چه آتشی است که دود آن فضا را چنین تیره کرده است و مانع تابش خورشید می شود.
آن روز تا غروب آفتاب، دود آسمان را تیره کرده بود. مردم سیلک وقتی خوابیدند امیدوار بودند که روز بعد تیرگی فضا از بین برود و آفتاب مثل روزهای قبل بدرخشد. اما روز بعد، همه دریافتند که تیرگی فضا بیش از روز قبل شده و از آن گذشته، از فضا رایحه ای غیرعادی _که تا آن روز به مشامشان نرسیده بود_ استشمام می شود.
رود نتوانست بگوید آن بو از چه برمی خیزد. فقط به یک نکته پی برد، اینکه دودی که فضا را تیره کرده است از شمال می آید.
ایران بان، شوهرش و چند تن از مردان جوان را مأمور کرد تا خود را به قلهٔ مرتفع ترین کوه در آن نزدیکی برسانند و بفهمند این دود از کجا برمی خیزد.
زاب و جوانان سیلک _که همواره برای آن نوع کارها آمادگی داشتند_ با آذوقه به راه افتادند و خود را به قلهٔ بلندترین کوه مجاور رساندند. ولی مبدأ دود را ندیدند و فقط توانستند مشاهده کنند که در طرف شمال میزان دود زیادتر و انبوه تر است و هرچه باشد، آنجا است.
ایران بان که به خاطر داشت در گذشته یک مرتبه جنگل آتش گرفته بود، گفت شاید باز جنگل آتش گرفته، اما بوی فضا نشان می داد دودی که برمی خیزد ناشی از حریق جنگل نیست، زیرا دود حریق جنگل بویی مخصوص داشت و سکنهٔ سیلک رایحهٔ آن را می شناختند.
هر قدر از روز می گذشت، فضا تیره تر می شد و بعد از اینکه نیمی از روز گذشت، ناگهان زمین به لرزه درآمد.
تا آن روز مردم سیلک زلزله ندیده بودند. همه از خانه ها بیرون دویدند و خود را به خانهٔ ایران بان رساندند تا از او بپرسند برای چه زمین تکان می خورد.
ایران بان هم که سراسیمه از خانه خارج شده بود، نمی توانست بگوید چرا زمین _که تا آن روز زیر پای همه ثابت بود_ می جنبد.