دانلود کتاب داروی خرسندی اثر کتایون مزداپور

داروی خرسندی برای آن چیز که [أن] را چاره نی، بخشیده [و مقدر و مختص) شده است؛ و نیز درمان آن را که چاره [هست، آسانی او سهولت این (= داروی خرسندی) دهد:
دستور ساختن دارو این باشد [به وزن یک درمسنگ: به منش آمیختن [و] از روی دانش شناختن خرسندی، یک دانگ سنگ
و اگر این نکنم [و خرسند نباشما، چه کنم، دانگی؛
از امروز تا فردا [کارها] بهتر تواند بودن و شاید بهتر شود)، یک دانگ سنگ؛ مگر از این هم بتر تواند بودت [و بتر هم می توانست باشد، یک دانگ سنگ؛ در این (= رویداد) که [بیش] آمده است، خرسند بودن برای من آسان تر [است]، یک دانگ سنگ؛ و اگر خرسند نباشم، برای بهتر نیست، [ولی] مرا دشوارتر [است]، یک دانگ سنگ.
این داروها را اندر هاون شکیبایی باید کرده، با دسته هاون نیایش باید کوبیدن و با برنیان صبوری باید بیختن و هر روز، مرتبا و درست در بامداد، دو کفچه، با کفچهء توکل بر یزدان، به دهان باید افکندن و آب چه شاید [و چه می توان کردن، از بس [ان باید خوردن. پس، بیمار ناخرسندی بی گمان خرسند خواهد شد: چه، [داروی خرسندی برای تن و روان بسی سودمندتر و بی نهایت نافع است….