کتاب روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی اثر محمود بن عبدالله آلوسى به زبان عربى است كه توسط ابراهیم شمس الدین و سناء بزیع شمس الدین گردآورى شده و على عبدالبارى عطیه آن را تحقیق كرده است.
آلوسى در مقدمۀ تفسیر مى نویسد كه: از دوران كودكى دنبال كشف اسرار مكتوم قرآن بوده است و از خداوند آن را طلب كرده است، كودكى و بازى هاى آن را و نوجوانى و شهوات آن را به كنار نهاده، به این فكر مشغول بود، دوران جوانى در این امر مطالعه نمود تا خداوند این توفیق را به او عطا نمود و قبل از 20 سالگى به دفع اشكالات و شبهاتى پرداخت كه بر ظاهر قرآن وارد كرده بودند و حاصل آن «دقائق التفسیر» شد. این فكر ادامه داشت تا در رجب سال 1252 هجرى، در رؤیا دید كه خداوند به او امر نموده كه آسمان و زمین را طى نماید، او نیز طى كرد و در حالیكه دستى بر آسمان و دستى بر آب داشت، بیدار شد. در پى تعبیر خواب به این نتیجه رسید كه مراد تألیف تفسیر است. پس از آن در 16 شعبان همان سال در سن 43 سالگى در عهد سلطان محمود خان نوشتن را آغاز و در چهارم ربیع الثانى سال 1267 هجرى به اتمام رساند.
روح المعانی گسترده ترین تفسیر و جامع ترین آن در نوع خود، میان اهل سنت می باشد.
تفسیر وی در بردارنده اقوال و آرای علمای گذشته و شامل گزیده هایی از تفاسیر پیشین؛ مانند تفسیر ابن عطیه، تفسیر ابوحیان، تفسیر کشاف، تفسیر ابوالسعود، تفسیر ابن کثیر و تفسیر بیضاوی و بیشتر از همه از تفسیر فخر رازی بهره برده و احیانا بخش هایی از منقولات تفسیر رازی را نقد کرده است.
وی در تفسیرش، درباره مسائل اصول و فروع، نسبت به مذهب سلف تعصب ورزیده و تعصب خود را آشکارا بیان می کرده و به همین علت در بسیاری از موارد، ادب نویسندگی را رعایت ننموده است؛ به طور مثال در تفسیر آیه «الله یستهزی بهم و یمدهم فی طغیانهم یعمهون؛ خدا (است که) ریشخندشان می کند و آنان را در طغیانشان فرو می گذارد تا سرگردان شوند.» بعد از سخنان طولانی و لجاجت های سرسختانه می گوید: اضافه طغیان به ضمیر هم بدین جهت است که چنین عملی از آنان صادر گشته، ولی برخاسته از نیرویی است که خداوند به آنان ارزانی داشته و متاثر از اذن و اراده الهی است؛ از این رو، اختصاصی که از اضافه به دست می آید، به همین لحاظ است نه به لحاظ محل صدور و اصل اتصاف؛ زیرا آن (مفهوم طغیان) روشن است و به اضافه نیازی ندارد و (این اضافه)، به لحاظ ایجاد استقلالی از جانب فاعل نیست تا به اذن قادر متعال نیاز نباشد؛ زیرا چنین لحاظی فاقد اعتبار و آکنده از غبار است. پس از ساز و برگ و تاخت و تاز زمخشری نهراس.