خواجه تاجدار نوشته ی ژان گور نویسنده ای فرانسوی است که متاسفانه اطلاعات چندانی به غیر از نام و ملیت او در دست نیست. این کتاب برشی است داستان گونه از رخدادهای تاریخی ایران از زمان مرگ نادرشاه افشار تا پایان حیات آقا محمد خان قاجار. با وجود این که شخصیت پردازی ها و پی رنگ داستانی این کتاب بر اساس تاریخ و واقعیت شکل گرفته است اما بسیاری از منتقدین و مورخین معتقد هستند که رویدادهای نگاشته شده در این اثر بیشتر ساخته و پرداخته ذهن خلاق ذبیح الله منصوری مترجم و تدوینگر آن است و می توان گفت تلاشی است برای اثبات درستی و توجیه ستمگری های آقا محمدخان قاجار و پیروانش.
با این حال به هیچ وجه نمی توان از جذابیت متن این کتاب و شیوه بیان آغشته به زیبایی های ادبی آن چشم پوشی کرد. وقایع و اتفاقات با چنان جزییات و ریزبینی هایی توصیف شده اند که گویی در پیش چشمانتان در حال رخ دادن هستند. لحن روایی به کار رفته در متن کتاب خواجه تاجدار آن چنان است که با وجود اتفاقات ناگوار و خشونت آمیزی که در طول داستان رخ می دهد، هم چنان برای شما جذاب خواهد بود و یک لحظه هم از خواندن آن دست نخواهید کشید.
پرکارترین مترجم تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله حکیم اللهی دشتی مشهور به ذبیح الله منصوری (Zabih Allah Mansuri) است که در سال 1278 زاده شد و در سال 1365 از دنیا رفت. او علاوه بر ترجمه در نویسندگی و روزنامه نگاری هم دستی بر آتش داشت. منصوری در مدرسه ای دوزبانه در سنندج درس خواند و از همان ابتدا زبان فرانسه را به خوبی آموخت.
او در سال 1299 به تهران مهاجرت کرد و در همان سال ها بود که پدرش را از دست داد. در ابتدا قصد داشت در رشته دریانوردی تحصیل کند اما کم کم به ادبیات و ترجمه روی آورد. در سال 1301 فعالیت ادبی خود را به عنوان مترجم در روزنامه ی تازه تاسیس کوشش آغاز کرد و پس از آن با روزنامه و نشریات مختلفی چون اطلاعات، کیهان، ایران ما، خواندنی ها، تهران مصور، سپید و سیاه، دانستنی ها و… همکاری نمود. ذبیح الله منصوری در طول زندگی پرافتخار خود چیزی در حدود 1200 عنوان داستان، کتاب و مقاله ترجمه و منتشر کرد.
او از پیروان مکتب بسط و اقتباس در ترجمه بود و به پروراندن داستان در ترجمه اعتقاد داشت؛ نکته ای که باعث شده بود بسیاری از منتقدین از جمله رضا براهنی و حسینعلی مستعان نقدهای جدی به او وارد سازند. او علاوه بر مترجمی، نویسنده و روزنامه نگاری پرکار بود. به جرأت می توان منصوری را یکی از تأثیرگذارترین چهره های فرهنگی ایران در سال های 1300 تا 1365 قلمداد کرد. اسماعیل حدادیان مقدم از نگاه ترجمه پژوهی آثار او را شبه ترجمه معرفی می کند. «سینوهه، پزشک مخصوص فرعون»، «خداوند الموت»، «غرش طوفان» و «خواجه تاجدار» از آثار ماندگار و درخشان ذبیح الله منصوری است.
بسیاری از اهل تاریخ و ادبیات بر این باورند که چنین نویسنده ای وجود خارجی نداشته و این کتاب نیز مانند بیشتر ترجمه های ذبیح الله منصوری ساخته و پرداخته ذهن خود اوست.
در بخشی از کتاب خواجه تاجدار می خوانیم:
یکی از مردها که مشغول تماشای ستاره دنباله دار بود سر را به طرف عقب برگردانید و به زبان ترکی بانگ زد: «الله وردی»، الله وردی بیا و ستاره دنباله دار را ببین. چند لحظه دیگر پیرمردی دارای ریش سفید بلند، درحالی که چوبی در دست داشت و هنگام راه رفتن به آن تکیه می داد از یکی از (یورت) ها خارج و به مردان و زنانی که مشغول تماشای ستاره دنباله دار بودند ملحق گردید. مردها و زن ها به احترام سالخوردگی الله وردی کنار رفتند و او را در صف جلو جا دادند و مردی که از الله وردی دعوت کرده بود که از یورت خارج شود و ستاره دنباله دار را تماشا کند سوال کرد : الله وردی، آیا این همان ستاره دنباله دار است که تو در موقع جوانی دیدی و برای ما حکایت کردی؟ الله وردی که با وجود سالخوردگی چشم هایی بینا داشت ستاره دنباله دار را نگریست و ناسزایی قبیح که ذکرش دور از ادب است حواله آن ستاره کرد و گفت: همان ستاره می باشد که من در 20 سالگی دیدم و…
سلام جلد دومش مقالات فروغی هستش
درود. اصلاح گردید.
چرا به جای جلد ۲ خواجه تاجدار مقالات فروغی دانلود میشه؟ این یعنی چه؟
درود. اصلاح گردید.
جلد 2 فایلش اشتباهه..مقالات فروغی هست
درود. اصلاح گردید.