کتاب ژرمینال برای امیل زولا را همچون «بینوایان» برای ویکتور هوگو دانسته اند. زولا این کتاب را در سال ۱۸۸۵ و در فضای فرانسهٔ مدرن و صنعتی نوشت. این رمان روایت گر رنجبران زیر زمین است که سرانجام به نحوی کمر راست می کنند و در شورشی پر از امید سر بلند می کنند. ژرمینال را بزرگ ترین و زیباترین اثر امیل زولا خوانده اند؛ اثری که می توان آن را حماسهٔ برادر در فلاکت و داستان سرنوشت بشر نامید.
موضوع رمان ژرمینال اعتصاب کارگران است؛ قیام حقوق بگیران و فشار جامعه ای که در لحظه ای از هم می پاشد و مبارزهٔ سرمایه و کار. اهمیت رمان ژرمینال در این است که مهم ترین مسئلهٔ قرن بیستم را به میان می کشد. ماجرا در معدن زغال سنگ شمال فرانسه اتفاق می افتد. «اِتیِن لانتیه» یکی از پسران «ژروز ماکار» به جرم سیلی زدن به رئیس خود از کار اخراج می شود. او کمی بعد در معدن به استخدام گروه مائو درمی آید. اتین در کار و زندگی سخت و دشوار معدنچی ها سهیم می شود.
معدنچی ها نسل به نسل زیر بردگی بوده اند. اتین به سبب طبیعت عصیانگرش با شرایط محیط کار جدیدش به مخالفت برمی خیزد، با رهبران سوسیالیست ارتباط می گیرد و مبارزه با شرکت معادن را سازمان می دهد. او اعتصاب را هم بر می انگیزد. معدنچی ها پس از دو ماه و نیم مبارزه از روی اجبار کار خود را از سر می گیرند، اما متوجه می شوند که مبارزه امکان پذیر است. مبارزهٔ آن ها به مراحل بحرانی می رسد؛ سپاهیان به روی اعتصاب کنندگان تیراندازی می کنند و کشته هایی بر جا می گذارند. در اواخر کتاب حاضر می بینیم که پیروزی سرمایه داران صرفاً ظاهری است. اتین در یک صبح بهاری که نمودار دورانی نو است، به پاریس می رود تا مبارزهٔ تازه ای را آغاز کند.
خالق آثار بسیاری در ادبیات سراغ طبقه ی کارگر رفته اند و با شرح وضعیت زندگی آن ها، به سرمایه داری و ظلم و زورگویی سرمایه داران تاخته اند. ژرمینال یکی از این آثار است که زندگی غم انگیز کارگران مفلوکی را روایت می کند که بر علیه سرمایه داری قیام می کنند. زولا در این کتاب با توصیف های فوق العاده از مقاومت، مبارزه، عشق و رنج آدمی می گوید.
امیل ادوار شارل آنتوان زولا در ۲ آوریل ۱۸۴۰ به دنیا آمد و در ۲۹ سپتامبر ۱۹۰۲ درگذشت. او رمان نویس، نمایشنامه نویس و روزنامه نگار فرانسوی و مهم ترین نمایندهٔ مکتب ادبی ناتورالیسم و عامل مهمی در گسترش تئاتر ناتورالیستی بود. او یکی از معروف ترین نویسندگان فرانسوی است که کتاب هایش در سطح وسیع در جهان ترجمه، چاپ، تحلیل و تفسیر شده است. از کتاب های او در سینما و تلویزیون فراوان اقتباس شده است. زندگی و آثار زولا هم موضوع پژوهش های تاریخی بسیار بوده است. او را در زمینهٔ ادبیات، عمدتاً، با مجموعهٔ ۲۰جلدی «روگن ماکار» می شناسند که جامعهٔ فرانسه را در دوران امپراتوری دوم فرانسه به تصویر می کشد. این مجموعه دربارهٔ سرگذشت خانوادهٔ روگن ماکار طی نسل های مختلف است و شخصیت های هر دوره و نسل خاص موضوع هر رمان هستند.
سال های آخر زندگی زولا بابت انتشار مقاله اش با عنوان «من متهم می کنم» در روزنامهٔ سپیده دم که پایش را به ماجرای دریفوس باز کرد، شاخص است. این مقاله موجب محکومیت او و تبعید یک ساله اش به لندن شد. زولا که از چهره های برجسته در آزادی سیاسی فرانسه بود، در تبرئهٔ آلفرد دریفوس، افسر ارتش فرانسه، از اتهام خیانت نقش اساسی داشت. زولا برای اولین و دومین جایزهٔ نوبل ادبیات در سال ۱۹۰۱ و ۱۹۰۲ نامزد شد، اما این جایزه به او تعلق نگرفت. «ژرمینال» عنوان رمانی نوشتهٔ اوست.