کتاب مون پالاس نوشته پل استر نویسنده آمریکایی و خالق سه گانه نیویورک است. این داستان را تاثیرگذار ترین اثر استر می دانند.
داستان درباره ی پسری به نام مارکو استنلی فاگ است که در کودکی مادر خود را طی یک تصادف اتومبیل از دست می دهد. از آنجایی که حاصل یک ارتباط نامشروع بوده از هویت پدر خود نیز خبر ندارد. بعد از مرگ مادر، دایی ویکتور سرپرستی او را بر عهده می گیرد . وقتی مارکو به سن 18 می رسد در دانشگاه شهر دیگری پذیرفته می شود همزمان دایی ویکتور نیز راهی سفری بلند مدت می گردد و به عنوان هدیه قبولی 1492 جلد کتاب خود را به او می دهد.
مارکو نگران و دلزده وارد زندگی جدید می شود و از همین نقطه ماجرای رمان مون پالاس نیز شروع می گردد . مارکو به موجودی بی هدف تبدیل می شود فقط می خواهد تنها باشد حرکتی نکند و بگذارد زندگی جریان یابد از گیرو دارهای و دغدغه های زندگی فرار می کند .او از مقابله با مشکلات می پرهیزد و دیگر سرنوشتش برایش اهمیت ندارد… .
در این بین با دختر و پیرمردی اشنا می شود که باعث دگرگونی زندگی او می شوند و مبحث قبلی کتاب تمام می شود و وارد یک ماجرای پر رمز و راز می شویم و نگاهی هم به زندگی آمریکایی داره…….. مارکو پرستار یک پیرمرد می شود، پیرمرد در حال تعریف کردن زندگی خویش است و در این بین مارکو نیز رازهای خانودگی خود را حل می کند.